خانه > دسته‌بندی نشده > انداختیم تو خاکی

انداختیم تو خاکی

۳۰ سال و ۴ ماه و ۱۸ روز
این سن امروز منه!
اصلا سر همین شد که پامو کردم تو یه لنگه دمپایی که پاشم بیام اینجا دوباره ببینم چی بلغور کردم قبلتر ها.
اون موقع که شروع کردم به نوشتن طفل ذلیلی بیش نبودم، الان فرقم اینه که زن طفیلی بیش نیستم!
گذشت اون دوران وبلاگ نویسی و فلان و بیسار
ولی عجب با پدر و مادر بود ، مینشستی فکر می کردی دو زار کلمه می نوشتی، الان که  شده سراسر کسشعر همه اینترنت

اقا

چه تجربه ها که نخواهید کرد، چه روز ها و شب هایی که انگشت به ماتحت نخواهید موند

همه اش هم در همین گردش ایام که می زنه و می بره و می دوزه، اخرش هم از ماتحت دنیا می اندازتتون بیرون

مراقبت کنید

زندگی از اون چیزی که به نظر می رسه تخمی تره

دسته‌ها:دسته‌بندی نشده
  1. هنوز دیدگاهی داده نشده است.
  1. No trackbacks yet.

بیان دیدگاه